کالیمدور

سرگذشت «راگناروس»، ارباب عنصری آتش در ازراث

بعد از حدود سه ماه پیشتون برگشتیم با یک مقاله‌ی داستانی. این سه ماه وقفه بیشتر برای جافتادن داستان «کرونیکل ۳» بود که تا الان مهم‌ترین کتاب وارکرفت به‌شمار می‌رفت. تو این مدت مطالب و ترجمه‌های زیادی رو آماده کردیم و براتون منظم خواهیم گذاشت به صورت هفتگی و ماهانه، و به امیدخدا تا پایان سال ۱۴۰۱ کلی کتاب، کمیک، داستان کوتاه و مقاله براتون روی سایت می‌ذاریم. امیدوارم از این مقاله لذت ببرید.

راگناروس؛ ارباب قدرتمند عنصری آتش بود. پس از احضار شدن به ازراث توسط ساحر تین تائوریسان، کنترل کوهستان بلک‌راک را به دست گرفت و برای بیش از دویست سال از اعماق هسته‌ی آتشینش بر خادمانش حکم راند. با تبعید مجددش به فایرلندز، وی با مرگبال و آل‌آکیر متحد شد تا تلاش کنند پیشگویی ساعت گرگ و میش را به وقوع برسانند. راگناروس، کوه مقدس هایجال را به قصد سوزاندن درخت جهان؛ نوردراسیل، با آزاد کردن قدرتمندترین خادمانش در طول جنگ محاصره کرد. با وجود نیروهای شدیدا ویرانگری که در اختیار داشت، حلقه‌ی سناریون با کمک قهرمانان فانی ازراث آماده بودند تا قلمروی ارباب آتش را محاصره کنند، جایی که توانستند همه چالش‌هایی که او بر سر راهشان گذاشته بود پشت سر بگذارند و سرانجام در دژ خودش، وی را نابود کنند. سال‌ها بعد از مرگش، ارباب آتش دیگری به نام اسمولدران جایگزین او شد. مشخص است که راگناروس توسط یکی از فرماندهانش پشتیبانی می‌شد.

 

اما بهتر است از ابتدای تاریخ ازراث به بررسی سرگذشت ارباب آتش بپردازیم. این مقاله برگرفته از کتاب‌ها از جمله جلد اول و سوم کرونیکل و همینطور گیم‌پلی بازی‌هاست.

 

تاریخ باستان :

در آغاز، دنیایی که به عنوان ازراث شناخته می‌شد، تحت سلطه‌ی عنصری‌ها بود. تایتان در حال تولدی که در هسته‌ی سیاره رشد می‌کرد، بیشترِ عنصر پنجم؛ روح، را مصرف کرده بود و بدون نیروی این عنصر نخستین برای ایجاد تعادل، عناصر به آشوب کشیده شده بودند. چهار ارباب عنصری که هر کدام بر ارواح بی‌شمار ضعیف‌تری حکمرانی می‌کردند، دائماً بر روی دنیای نخستین با یکدیگر در حال نزاع بودند. راگناروس، ارباب آتش، با بی‌رحمی به جنگ همتایانش رفت و به شدت مشتاق بود تا دریاها را جوشانده و آسمان‌ها را با اخگر و خاکستر خفه کند، هر کجا که می‌رفت آتشفشان‌ها فوران کرده و رودخانه‌های آتش را به بیرون جاری می‌کردند. سه ارباب عنصری دیگر به مرور از ارباب آتش بخاطر تهاجمات بی‌پروایانه‌اش و ویرانی‌هایی که به بار آورده بود، متنفر شدند.

وقتی موجوداتی به نام خدایان باستان از تاریکی عظیم فراسو از راه رسیده و امپراطوری خود را بنا کردند، اربابان عنصری متجاوزان را به عنوان تهدیدی برای قلمروی خود دیدند. برای اولین بار در تاریخ ازراث، ارواح بومی جهان با یکدیگر علیه دشمنی مشترک متحد شدند. خادمان آتشین راگناروس به طوفان‌های ارباب باد؛ آل‌آکیر پیوستند، بوران‌های آتشین سوزان و گردبادهایی از آتش ایجاد کردند که دژهای خدایان باستان را به خاکستر بدل کرد. هرچند سرانجام، عنصری‌های جهان نتوانستند مقابل هجوم دسته‌های بی‌پایان نراکی و آکیر بایستند و همگی به اسارت درآمدند.

وقتی مخلوقات تایتانی به ازراث رسیدند تا به جنگ امپراطوری سیاه بروند، خدایان باستان، اربابان عنصری اسیر خود را به عنوان فرماندهان نبرد برای مقابله با این مخلوقات گسیل کردند. راگناروس برای هفته‌ها مقابل تیر و اودین جنگید، با این حال شکل فلزی نگهبانان، آنها را از شعله‌های ارباب آتش در امان نگه می‌داشت. سرانجام دو نگهبان راگناروس را به سمت کنام آتشفشانی‌اش در شرق، جایی که او بیشترین قدرت را داشت، عقب راندند.

 

راگناروس صبر کرد تا دشمنانش به سویش بیایند تا با احضار آتش از آسمان، به تیر و اودین کمین بزند. هرچند که دود بر زمین نشسته بود، پتک بزرگ تیر در تاریکی می‌درخشید. حرکات نامنظمش، ارباب آتش را سردرگم کرد و او با این فکر که حریفانش از مبارزه رو در رو با او می‌ترسند، به تدریج گاردش را پایین آورد. اما این دقیقاً همان چیزی بود که نگهبانان منتظرش بودند. تیر دود را شکافت و با پتکش ضربه سنگینی به راگناروس زد. سپس اودین، ارباب آتش را که با گیجی حرکت می‌کرد دور زد و دو نگهبان با دست‌پاچه کردن دشمنشان او را شکست دادند. ارباب آتش و خادمانش پس از آن به بخش سوزانی از بُعد عنصری که «فایرلندز: سرزمین‌های آتشین» نامیده می‌شود، تبعید شدند.

آن موقع بود که در مرکز این دنیا، برادران عنصری به یکدیگر حمله‌ور شدند. جنگ برای پنج هزار سال ادامه داشت. در طی شکافت عناصر بود که راگناروس به تاندران؛ شاهزاده‌ی باد حمله کرد. تاندران به کل شکست خورد و ارباب آتش بر فراز جوهره روحش ضیافتی برپا کرد، اما نمی‌توانست او را کاملاً از پا درآورد. راگناروس آنچه از روح تاندران باقی مانده بود میان خادمانش؛ بَرِن گِدِن و گار تقسیم کرد. در مرکز آسمان آتشین پهناور بعد عنصری، قلعه سولفِرِن، خانه راگناروس قرار دارد. تا اواخر اکسپنشن فروپاشی، او با مشتی از آهن گداخته قرن‌ها بر سرزمین سوزانش حکم می‌راند.

 

جنگ سه پتک :

نزدیک به دویست و پنجاه سال پیش، قبیله جاه‌طلب و ظالم دارک‌آیرون، که هنوز به خاطر از دست دادن آیرون‌فورج عصبانی بودند جنگ سه پتک را علیه برادران دورف خود؛ قبایل برنزبیرد و وایلدهمر مجدداً به راه انداختند. دارک آیرون‌ها با رهبری دو نفر اقدام به حمله کردند: تین تائوریسان ساحر علیه آیرون‌فورج و همسر ساحره‌اش مادگاد علیه پایتخت وایلدهمرها؛ شهر گریم‌باتول، به این منظور که از کمک دو قبیله به یکدیگر جلوگیری شود.

اوضاع آنگونه که دارک آیرون‌ها امیدوار بودند اتفاق بیفتد، پیش نرفت. سرانجام مادوران برنزبیرد قبیله‌اش را به سوی پیروزی قطعی بر ارتش ساحر تائوریسان؛ که خود بعداً به پایتخت دارک‌آیرون‌ها به همین نام گریخت، هدایت کرد. برنزبیردها به تعقیب آنها ادامه دادند.

مادگاد از قدرت‌هایش استفاده کرد و عاقبت از دروازه‌های گریم‌باتول گذشت و خود دژ را محاصره کرد. زمانی که کاردروس وایلدهمر راهش را از میان میدان نبرد باز کرد و مادگاد را کشت، محاصره شکسته شد و دارک آیرون‌ها کاملاً شکست خوردند. تحت تعقیب وایلدهمرها، بیشتر نیروهای مادگاد به سمت شهرشان فرار کردند تا اینکه به نیروهای آیرون‌فورج که برای کمک به گریم‌باتول فرستاده شده بودند، برخوردند. با به دام افتادن میان دو ارتش، نیروهای مادگاد نابود شدند.

ارتش‌های وایلدهمر و برنزبیرد برای نابودی دارک آیرون‌های خائن یکبار برای همیشه، با یکدیگر متحد شده و به تائوریسان لشکر کشیدند. تین تائوریسان، در جستجوی فراخواندن خادمی فراطبیعی که جریان نبرد را به سود او برگرداند، به همراه هفت تن از قدرتمندترین متحدان دارک‌آیرون خود در منطقه‌ای به نام هسته‌ی گداخته دست به دامان نیروهای باستانی خفته در زیر دنیا شد.

سرانجام، در کمال تعجب و نابودی تائوریسان، موجودی که ظاهر شد از هر کابوسی که وی می‌توانست تصور کند هولناک‌تر بود.

 

 

اکنون، آزاد شده به واسطه فراخوان تائوریسان، راگناروس مجدداً پا به عرصه‌ی حیات گذاشت. تجدید حیات آخرالزمانی راگناروس در ازراث، کوهستان‌های رِدرِیج را درهم شکست و آتشفشانی خشمگین در مرکز این نابودی ایجاد کرد. آتشفشان که به نام کوهستان بلک‌راک شناخته می‌شود، از شمال در مجاورت جایی که امروزه تنگه چخماق نام دارد و از جنوب در مجاورت دشت‌های سوزان قرار داشت.

اگرچه تائوریسان و هفت همراهش توسط نیروهایی که رها کرده بودند کشته شدند، برادران بازمانده‌اش سرانجام برده‌ی راگناروس و عنصری‌هایش شدند. دورف‌های دارک‌آیرون بسیاری در مناطق پایین‌تر کوهستان باقی ماندند؛ خصوصاً در اعماق بلک‌راک، که تحت امر راگناروس و فرماندهانش به سختی کار می‌کردند. آنها راگناروس را می‌ستایند.

با دیدن نابودی مهیب و گسترش آتش در سرتاسر کوهستان‌های جنوبی، شاه برنزبیردها؛ مادوران و خان وایلدهمرها؛ کاردروس، ارتش‌هایشان را متوقف کرده و شتابان بدون اینکه بخواهند با خشم وحشتناک راگناروس مواجه شوند، به طرف قلمروهای خودشان بازگشتند.

ارباب آتش قادر به دور شدن از هسته‌ی گداخته نبود، بنابراین پس از اینکه راگناروس و خادمانش آنجا مستقر شدند، ارباب عنصری گدازه؛ راکور، در نهایت خشم ارباب آتش را برانگیخت و از هسته بیرون انداخته و مجبور شد تا در انزوا از اعماق بلک‌راک حفاظت کند. راگناروس اندکی بعد دریافت که در تمام این مدت نقشه راکور همین بوده است؛ با نفرت برای عنصری‌های آتشینش برنامه ریخته و توطئه کرده، موجود قدرتمند تنها برای اجتناب از خدمتگزاری در کنار آنها حقه‌های پرخطرش را پیش برده بود.

پس از اینکه دارک آیرون‌ها پایتخت جدیدشان؛ شهر شدوفورج را ساختند، دورف‌ها مجبور به خدمت به راگناروس و فرماندهانش بودند. سال‌ها بعد، امپراطور داگران تائوریسان به نیابت از ارباب آتش بر دارک آیرون‌ها حکمرانی کرد.

هرچند، در حالی که تائوریسان از قدرتی که راگناروس به او واگذار کرده خوشحال بود، در حین خدمت ناگزیرش به ارباب آتش، آماده جنگ می‌شد. وقتی که راگناروس به تائوریسان دستور داد تا دارک آیرون‌ها را برای نبردی جدید آماده کند، امپراطور از فرط خوشی در پوست خود نمی‌گنجید. مدتی طولانی او رویای فتح دیگر قبایل دورف را داشت، نه فقط برای حکمرانی بر آنها بلکه به خاطر کنترل ترکیب قدرت آنها برای آزاد شدن از بند سلطه‌ی ارباب آتش.

اکنون راگناروس، در اعماق آن آتشفشان بر روی ازراث، همانطور که در تلاش برای پیدا کردن راهی به خانه بود، تلاش می‌کرد تا یکبار دیگر قدرتش را گردآورد و ازراث را به آتش کشیده و آن را مال خود کند. در این‌ بین، در قلعه‌ی سولفِرِن و جایی دیگر در میان فایرلندز، شاهزادگان عنصری او دائماً در حال نزاع بر سر قدرتش بودند.

او و خادمان دورفش کنترل اعماق آتشفشانی کوهستان بلک‌راک را به دست گرفته و در دژ «بلک‌راک اسپایر» که مقر قدرت اژدهای سیاه؛ نفارین بود، با اورک‌ها وارد نبرد شدند. راگناروس راز خلق حیات از سنگ و گیاه برای ساختن ارتشی غیر قابل توقف از گالم‌ها که در فتح سراسر کوهستان بلکراک کمکش کنند را کشف کرده بود.

راگناروس مأمورش اینفرنوس را به دژ آنگور فرستاد تا قبیله شدوفورج که به دنبال سازه‌های باستانی گمشده اولدامان می‌گشتند، زیر نظر بگیرد.

پس از مرگ داگران تائوریسان، مویرا تائوریسان اطمینان حاصل کرد که دنیا از درگیری عنصری‌های آتش با دارک آیرون‌ها باخبر شود. در واکنش به این کار، اربابان عنصری آب که دشمنان قسم‌خورده‌ی راگناروس و خادمانش بودند، نیروهایی تازه‌نفس از ماجراجویان قدرتمند هورد و الاینس را برای ورود به هسته‌ی گداخته و شکست ارتش راگناروس و خود ارباب آتش، به کار گرفتند. راگناروس و عنصری‌هایش مجدداً به فایرلندز تبعید شدند.

 

اکسپنشن فروپاشی:

پس از شکست در هسته‌ی گداخته، راگناروس مجدداً به بُعد عنصری تبعید و در قلعه سولفِرِن، مقر قدرتش در فایرلندز؛ مستقر شد. با شروع فروپاشی، او و لشکریانش به منظور سوزاندن درخت جهان که مجدداً در حال رشد بود، حمله‌ای تمام عیار به کوه هایجال را شروع می‌کنند. وی با مرگبال متحد شد، به همین خاطر جنگش علیه نیروهای نفارین را پایان ‌داد و آنها را به عنوان ارتشی یکپارچه متحد کرد. به دنبال نبرد، قهرمانان شجاع بسیاری زندگی خود را برای جلوگیری از نابودی هایجال از دست دادند. با فداکاری‌های شرافتمندانه‌ی آنها، غیرممکن؛ ممکن شد. محافظان هایجال به رهبری سناریوس، ملفاریون استورم‌ریج و هامول ران‌توتم به همراه ماجراجویان الاینس و هورد، خادمان ارباب آتش و خود راگناروس را به فایرلندز عقب راندند.

 

در میل‌استروم، ترال به شدت در تلاش بود تا با عناصر ارتباط برقرار کند. او با احساس درهم‌شکستگی دنیا و ادامه‌ی سکوت عناصر، به آگرا گفت که باید بدون محدودیت برای انجام دادن وظیفه‌اش کوشش کند. سرانجام همانطور که او به مفهوم این کار فکر می‌کرد، فراخوان‌های عنصری‌اش توسط راگناروس؛ نه کس دیگری، پاسخ داده می‌شود. راگناروس تصویری از فایرلندز در رویا به ترال نشان داده و او را از اینکه شعله‌هایش هم درخت جهان و هم دنیای ورای آن را فرا خواهد گرفت مطمئن کرد، به او نشان داد که اورگریمار؛ خانه مستحکم ترال همانطور که ساعت گرگ و میش نزدیک می‌شد، غرق در جزر و مدی از امواج آتش شده است. سراسیمه و حیرت‌زده، ترال به زمین افتاد و قهقهه‌های شیطانی ارباب آتش محو شد.

اکنون، نبرد حفاظت از هایجال در قلمروی سوزان راگناروس موجب طغیان شده بود. همانطور که قهرمانان ازراث به معابد داخلی فایرلندز نزدیک‌تر می‌شدند، مأموریتی تاریخی پیش در شرف وقوع بود. مورد اعتمادترین محافظان ارباب آتش، از جمله دروید‌های خائن شعله و رهبر مرموزشان در اطراف کنام راگناروس؛ قلعه سولفِرِن سنگر و خندق حفر می‌کنند. با این حال مدافعان هایجال نمی‌توانند از برابر هیچکدام از این خطرات بگریزند. راگناروس می‌بایست بر تهاجم چیره می‌شد و با موفقیت نوردراسیل را از بین می‌برد، اینگونه ازراث از نابودی که هرگز از آن بهبود نمی‌یافت رنج می‌کشید.

هنگامی که ملفاریون استورم‌ریج مدافعان هایجال را برای حمله متقابل بزرگی گرد آورد، حلقه‌ی سناریون نیز به فایرلندز یورش برد. طولی نکشید که حلقه توسط الاینس و هورد که در فایرلندز پیش می‌رفتند تقویت شد تا اینکه به دژ سولفِرِن رسیدند.

طی نبرد علیه راگناروس در سیاهچالی معمول، وی با ده درصد رمق و جانی که برایش مانده بود به اجبار عقب نشینی کرد و گفت که مهاجمانش بسیار زود آمده‌اند. هرچند در طول مبارزه‌ی حماسی وقتی راگناروس سعی کرد از جنگ عقب بکشد، با رسیدن سناریوس، ملفاریون و هامول که هر کدام طلسم قدرتمندی را هدایت می‌کردند که مواد گداخته آتشفشانی اطراف ارباب آتش را جامد می‌کرد، متوقف و محصور شد. بدون جایی برای فرار، راگناروس ناگهان از گدازه‌ها بیرون آمده و در نبردی پایانی با ماجراجویان، ارباب آتش کشته شد. به خاطر مرگ راگناروس در بُعد خودش؛ فایرلندز، او نیز از سرنوشتی مشابه آل‌آکیر که مرگی ابدی است رنج می‌برد. وی دومین ارباب عنصری بود که کشته شد.(آل‌آکیر نیز در اکسپنشن فروپاشی کشته شد.)

پس از هلاکت راگناروس، سناریوس تصریح می‌کرد قدرت اولیه‌ای که راگناروس نشان داد حقیقتاً هرگز نمی‌تواند درهم بشکند و روزی، کسی دیگر جای او را خواهد گرفت. با شنیدن این موضوع، هامول پیشنهاد می‌دهد تا یک گروه گشت ثابت را در سراسر قلمروی فایرلندز نگه دارند.

قلب راگناروس توسط کالکگوس مطالبه شد. مرگ ارباب آتش همچنین تمامی قبیله دارک‌آیرون را از بردگی او رهانید، گرچه هنوز کسانی هستند که صرف نظر از همه چیز او را می‌ستایند. بقایای راگناروس در جایی که درون حوض گدازه سقوط کرد، رها شد.

 

در اکسپنشن نبرد برای ازراث، گروهی از دورف‌های دارک‌آیرون به نام «فرقه‌ی راگناروس» در تلاش برای احیای ارباب آتش سابق در فایرلندز بودند، چرا که آنها مویرا تائوریسان را رهبری ضعیف برای دارک آیرون‌ها می‌دیدند. بقایای راگناروس هنوز در همان حوض گدازه‌ای بود که او در ابتدا درونش سقوط کرد. آنها توسط ماجراجویی از الاینس و سندان‌خان تورگَدِن، کسی که به فایرلندز آمده بود تا سندان سیاه را از نو بسازد و اصلا از وجود فرقه خبر نداشت، متوقف شدند. اگرچه، رهبر فرقه؛ قاضی اعظم گریم‌استون، هنوز زنده است. با وجود اهداف فرقه، اخیراً اینکه راگناروس می‌تواند احیا شود یا نه؛ نامعلوم است.

 

4 نظر

مارا دنبال کنید

error: Content is protected !!