کالیمدور

داستان کوتاه «مقبره‌ی سارگراس»

سلام به همگی. سال نو مبارک! به عنوان عیدی با یکی از داستان‌های کوتاه شدیداً جذاب وارکرفت مربوط به اکسپنشن لژیون در خدمتتون هستیم.

«مقبره‌ی سارگراس» مکانی باستانی بود که در سه جلد کرونیکل کم و بیش در موردش توضیحاتی داده شده اما جادویی درآن نهفته بود که نه ایلیدن و نه نرزول کشفش نکرده بودن اما لژیون از وجودش مطلع بود. کیل‌جیدن از گولدانی که از خط زمانی موازی از اکسپنشن جنگسالاران درانور به داستان برگشته بود برای استفاده از نیروی نهفته در مقبره و بازگشایی مجدد دروازه‌ی ورود لژیون به ازراث استفاده می‌کنه. در این بین اختلافات بین مایو و کدگار – دقیق‌تر بگم: کوته‌فکری همیشگی مایو – در مقابله با تهدید گولدان به قیمت گزافی تموم میشه و همونطور که می‌دونیم لژیون برای بار سوم هم راهش رو به ازراث باز می‌کنه… اما گولدان نمی‌خواد عروسک خیمه‌شب‌بازی لژیون باشه و دنبال پاسخ به سوالاتی هست که شدیداً اونو در خدمت به لژیون به‌شک انداختن…

 

داستان کوتاه بسیار جذابیه. امیدوارم از خوندنش لذت ببرید.

2 نظر

مارا دنبال کنید

error: Content is protected !!