سلام به همگی. یک تابستان طوفانی با کولاکی از ترجمه و ارائه پیش رو داریم که با داستان کوتاه «قلب جنگ» شروع میشه. این داستان کوتاه مربوط به اکسپنشن خشم لیچکینگ میشه و روایتگر دلایلی هست که گراش هلاسکریم رو مجاب کرد که هورد برای بقا در ازراث چارهای جز جنگی همهجانبه با الاینس نداره. این داستان دوران جنگسالاری ترال و تقابل هورد با اسکورج رو به تصویر میکشه که شکوه از دسترفتهی هورد احیا شده اما زندگی اورکها در صحرا و کمبود منابع و اقدامات تحریکآمیز الاینس و نادیدهگرفتنشون از جانب ترال، نارضایتی عدهای رو باعث شده و گراش با حضور در اورگریمار و باخبر شدن از این روایات، کمکم ایمانش به سیاستهای ترال رو از دست میده و به راهی که میدونیم کشیده میشه.
داستان کوتاه جذاب و پرباری هست و امیدوارم از خوندنش لذت ببرید.
دستتون درد نکنه. امیدوارم این تابستون رو برامون دلپذیر کنید.